[ بدون نام ]
دوشنبه 30 شهریورماه سال 1383 ساعت 09:46 ب.ظ
طلوع خواهیم کرد همچون لاله از دل سنگ همچون خورشید از دل تاریکی همچون ترنم از دل خاک همچون شقایق از خون شهید همچون قطره باران ازدل تفتیده کویر طلوع خواهیم کرد طلوع خواهیم کرد آنجا که دشمن خوش خیال در فکر مرگ من است طلوع خواهیم کرد هر چند به خیال خصم ما همه خوابیم و مسور در موقع خود طلوع خواهیم طلوع خواهیم کرد طلوع خواهیم کرد همچون گلی لطیف از دل خار همچون مسافری از گرد راه طلوع خواهیم کرد طلوع خواهیم کرد آنجا که پندارند ما همه مرده ایم همه مسیح وار طلوع خواهیم کرد طلوع خواهیم کرد طلوع خواهیم کرد همچون صاعقه از ابر سیاه همچون باران رحمت برتشنگان دشت عاقبت طلوع خواهیم کرد عاقبت طلوع خواهیم کرد من می خواهم، تومی خواهی، ما میخواهیم پس طلوع خواهیم کرد طلوع خواهیم کرد
کاش لا اقل فردا حسرت امروز رو نمیکشیدیم:(
وا امیرجون سوالی می کنیا.
خوب معلومه دیگه فردا
طلوع خواهیم کرد
همچون لاله از دل سنگ
همچون خورشید از دل تاریکی
همچون ترنم از دل خاک
همچون شقایق از خون شهید
همچون قطره باران ازدل تفتیده کویر
طلوع خواهیم کرد
طلوع خواهیم کرد
آنجا که دشمن خوش خیال در فکر مرگ من است
طلوع خواهیم کرد
هر چند به خیال خصم ما همه خوابیم و مسور
در موقع خود طلوع خواهیم
طلوع خواهیم کرد
طلوع خواهیم کرد
همچون گلی لطیف از دل خار
همچون مسافری از گرد راه
طلوع خواهیم کرد
طلوع خواهیم کرد
آنجا که پندارند ما همه مرده ایم
همه مسیح وار طلوع خواهیم کرد
طلوع خواهیم کرد
طلوع خواهیم کرد
همچون صاعقه از ابر سیاه
همچون باران رحمت برتشنگان دشت
عاقبت طلوع خواهیم کرد
عاقبت طلوع خواهیم کرد
من می خواهم، تومی خواهی، ما میخواهیم
پس
طلوع خواهیم کرد
طلوع خواهیم کرد
تو میدمی و آفتاب میشود!
آقا متن قبلیت رو خوندم. ادامه بده خیلی ایده خوبیه. :)
فردا به همون سرعتی میاد که دیروز رفت!
درد تمومی نداره تا وقتی که جونی برای تحمل کردن باقیه... بدبین نیستم ولی از دروغهای زیبا هم خوشم نمیاد..
خرسند شدیم که امروز رنگ دگریم! نه رنگ دیروز ...
به امید فردا.. فردایی که شاید..
با ناله و اندوه در این دیر سه پنجیم ...چون زلف عروسان همه در چین و شکنجیم.....
آخر عمر! تموم میشه. افسوس نخور، استفاده کن
سلام خوبی؟ این مدت که من نبودم چقد تغییر کردی!خیلیییییییییییی. موفق باشی. تو درس خوندن بخصوص.