تنها ماندم...



خانواده مسافرت...داداش کوچیکه با رفیقاش صفا...منم که تنهایی
حسابی کلافــم کـرده بود...زدیم دو روزی رفتیم خونه خالم، با امین
پسـر خالم، که اتفـاقآ اونم تنها بود، بد نگذروندیم...هر چی باشه از
تنهایی بهتر بود...
چند وقت هر چی فکر میکنم، میبینم اصلآ امکان نداره تغییر عقیده
بدم...لطفآ یکی خلاف این نظریه رو برای من به اثبات برسونه...چرا
آدمـهای بدبخت، همیشه بدبختند؟!...خدا رو چه دیـدی شاید منــم
تغییر عقیده دادم...

برمیگردم...

بی خوابی...



از سر شب تا الان، مثل یه دیونه نشستم فقط دارم آهنگ دانلود میکنم...
اصلآ خوابم نمیاد...

برمیگردم...

بچه ها متشکریم...




فقط یک جمله...
فوتبال دل ایران را شاد کرد...

برمیگردم...