بابا این ملت خر نیستند..........

سلام:‌
چند روزی میشه که ما هر کانالی از ۶ تا کانال(البته شبکه سحر عربی و انگلیسی هم به اون اضافه کنید) تلویزیون رو میزنیم، تا شاید یه برنامه بـدرد بخور قـابل عـرض بـبینیم، متاسفانه با برنامه کاملآ تبلیغاتی ادورادو آنیلی مواجه میشیم.
آخه میدونید چیه، صدا سیما ملت رو اوسگل گیر آورده، فکر کردند مردم نمیدونند اسلام چیه و
فقط خودشون میدونند. بابا این برنامه رو خودتون نگاه کنید، که مردم رو از دین بیزار کردید.
ببینید ازنظر من،اسلام ساده ترین و بهترین دین در کل ادیان الهی میباشد،که بواسطه برخی 
مسائل، که بازگو کردنش فایده ای نداره، متاسفانه در چشـم ملـت به یک دین بد، و خالی از آزادی و استقلال تبدیل شده، و این ملت هر روز بسوی غربزدگی، حرکت شتابانی دارند.
بنظر شما چرا این فیلم بعد از ۳ سال باید پخش شه؟؟؟؟؟؟؟
اصلآ واضح که برای چی این برنامه رو ساختند،سازندگان ایــن بـرنامه ناراحت هستند که چـرا
ثروت بی کلان پدر ادواردو بی یهودیـــهـا میرسه، اصلآ صهیونستها دزد، قاتل و هر چیز بدی که فکرش رو کنید هستند. ما که مسلمونیم و ادامون خر نر رو باردار میکنه، چرا دزدی میکنیم.
تو این مملکت این همه دزدی میشه، کسی به کسی کاری نداره، چرا در مورد رفیق دوست
و جزایری صدها نفر دیگر که حق این مردم بیچاره رو ریختند به حسابهای شخصـیشون فـیلم نـــمیـسازید.
چرا یه آدم که دو تا کلام حرف حساب زده الان باید به دار آویخته شه، و این شازده ها راست
راست راه برند و به ریش مردم بخندند. بخداوندی خدا این رسمش نیست.
بازم بگم که چرا مردم از اسلام بدشون میاد.
از این موضوع بگذریم،اگه خدا بخواد و عمری باشه،و ما بنوسیم،سبک نوشتنم هم در ظاهر
وبلاگ و هم در باطنش عوض میشه، یه افکــاری دارم، شایــد اونشکلی شد. الـبته ظاهرش
کامینگ سووووووووون عوض خواهد شد.
برمیگردم.

به عشق بروبچ اومدیم...........

   سلام:
امروز به عشق برو بچ اومدیم بنویسیم، بخدا اگه با خودم بود، به این زودیها نمینوشتم، از اون
جایی که رفیق رفقا خیلی با معرفت هستند، و من رو با چک و لگد تهدید بنوشتن کردن،و من
هم اصولآ تمایلی به میل این ضربات ندارم اومدم بنویسم.
حالا چرا نمینوشتم؟
دلیل علمی این قضیه رو میخوام بگم، ولی نمیدونم چه جوری بگم، اکثریت میدونید که من یه
جورایی مریضم، این مشکل هم که هنوز بد از کلی تحقیق و تفحص بر پزشکان و متـخصصین
پوشیده مونده، ولی همه اونها متفق القول از خوب شدنم حرف میزنند.
خسته شدم مثل آدم حرف زدم.
اونها معتقد هستند، که یه ویروس ذلیل مرده بی پدر مادر ننه بابا یکی، ( که هنوز هویتش بر
همگان پوشیده است) از یکی از مرزهایه بدنم بشکلی کاملآ مخفیانه و بدون داشتن روادیــد
وارد سیستم عصبی من شده و این شکلیم کرده، و حالا در صدد این هستند، که بد از اینـکه 
موفق به شناسایی این ویروس شدند، با چک و لگد از بدنم بیرون کنند.
حالا تقاضای من از دوستان که یکی از اونا جدی ویکی دیگش شوخی
اولیش که کاملآ جدی، اینکه دعام کنید، لطفآ.
دومیش اینکه کسی اگه آنتی ویروس خوب سراغ داره، معرفی کنه، من آنتی ویروس میخوام.
خلاصه که مارا دریابید.   
راستی خوشحال شدم، وبلاگ جدید بشریت رو دیدم. و همینجا به این عزیز تبریک میگم.
                             
                برمیگردم....................................

وقتیکه من عاشق میشم........

سلام:

وقتی که من عاشق میشم، دنیا برام رنگ دیگست
صبح خروس خونش برام، انگار یه آهنگ دیگست
وقتی که من عاشق میشم، ترانه ها عاشقترند
گل واژه هایه شعر من، رنگ گلهارو میبرند

عشق واسه من یه معجزست، تو لحظه هایه بی امید
تو صبح سردم، مثل طلوع خورشید
فصل شکوفایه شعر، تو باغ احساس منه
ناجی قلبم، عشق بدون تردید
وقتی که من عاشق میشم، دنیا برام رنگ دیگست
صبح خروس خونش برام، انگار یه آهنگ دیگست
وقتی که من عاشق میشم، ترانه ها عاشقترند
گل واژه هایه شعر من، رنگ گلهارو میبرند

وقتیکه من، عاشق میشم، عاشقتر از من دیگه نیست
تو جون سپردن واسه عشق، هیچکی سر از من دیگه نیست
دارو ندارم و میخوام، به پایه عشقم ببازم
میخوام که یک تنه برم، به لشگر غم بتازم
وقتیکه من، عاشق میشم، فصل دوباره موندن
فصل رباعی و غذل، وقت ترانه خوندن
وقت تو بیداری شب و، به مرز صبح رسوندن
وقتی که من عاشق میشم، دنیا برام رنگ دیگست
صبح خروس خونش برام، انگار یه آهنگ دیگست
 
    بر میگردم...............